امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶
ای زلف چلیپای تو، غارتگر دینها
وی کرده گمان دهنت، دفع یقینها
کافر نکند با دل من آنچه تو کردی
یعنی که در اسلام روا باشد از اینها
زینسان که بکشتی به شکرخنده جهانی
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۹ - صفت بهار، و گلگشت شجرهٔ بلند بالش مملکت والا خضر خان طوبی له، در باغ بهشت آسا، و بسوی گلهای کرنه گذشتن، و بوی دوست باز یافتن، و هوش به باد دادن
اگر چه پارسی نامند اینها
ولی در هند زادند از زمینها
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۴۹ - نامهٔ هفتم از زبان عاشق به معشوق
نمیبردم گمان از رویت اینها
غریبست از چنان رویی چنینها
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۲ - سخن گفتن سام نریمان با نهنکال دیو ناپاک
شد از تیر سوراخها سینها
نمیماند در سینها کینها
نظام قاری » دیوان البسه » مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۸ - در جنغی زدن صوف با پوستینها
به پیوست باصوف موئینها
همی رفت جنغی به پشمینها
نظام قاری » دیوان البسه » مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۹ - سوگند دادن صوف بسقرلاط و سنجاب
جواهر زهر نوع و زرینها
لآلی زهر جنس سیمینها
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۰ - آمدن شاپور به قصر شیرین و احوال خسرو با شیرین گفتن
نیایش کرد و گفتش آفرینها
جزاک الله که باشد مردی اینها
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
ای خاک درت سجدهگه جمله جبینها
زنار دو گیسوی تو سرفتنه دینها
عشاق تو را طاقت جور و ستمت نیست
گشتند همه خاک درت بگذر از اینها
با عاشق خود جور و جفا کمتر از این کن
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
ای طاق دو ابروی تو محراب جبینها
خاک سر کوی تو به از خلد برینها
گفتی که منم سرور و سرحلقه خوبان
ای شاه کسی نیست شک و شبهه درینها
از شرم لب لعل تو سرچشمه حیوان
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱
وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دینها
به حکم یأس دمیدیم از این فسرده زمینها
چو غنچه در پس زانوی انتظار جدایی
نشسته در چمن ما هزار رنگ کمینها
در این زمانه سر نخوتی کشیده به هرسو
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹
دیدم صنمی، های صلا، کعبهنشینها
بیعانه ببازید به یادش دل و دینها
در عشق، دل از کوثر و رضوان نگشاید
از دوست تسلی نتوان گشت، به اینها
صید دلم افتاد به صحرای رمیدن
[...]