گنجور

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

سخن‌گفتن و کوشش آیین ماست

عنان و سنان تافتن دین ماست

فردوسی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲

 

مستی و عشق از ازل، پیشه و آیین ماست

دین من این است و بس، کیست که در دین ماست

خاک ره مصطبه، ز آب خضر بهتر است

چشمه نوشین او، جرعه دوشین ماست

رندی و میخوارگی، قسم من امروز نیست

[...]

سلمان ساوجی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

تا داغ مهر یار چو مه بر جبین ماست

خورشید شعله‌ای ز دم آتشین ماست

ما همچو ذره‌ایم هوادار و هر سحر

شمشیر مهر غرقه به خون در کمین ماست

زلف تو دین روشن ما تیره می‌کند

[...]

ناصر بخارایی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست

گنج خرابهٔ دل اندوهگین ماست

یاد تو زود چون رود از دل که همرهش

در اولین قدم نفس آخرین ماست

به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهیم

[...]

محتشم کاشانی
 

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۴۱۵- مولانا وفایی سمنانی

 

داغ غمت که بر دل اندوهگین ماست

در بوستان عشق گل آتشین ماست

سام میرزا صفوی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲۲- سوره الحج » ۶- جذبه در عشق

 

سر فکندن در رهش آئین ماست

هر چه باشد کارِ عشق، او دین ماست

صفی علیشاه