گنجور

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه

 

ازین گفتند مرد داد و دین شو

ز یثرب علم جستن را به چین شو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۸) حکایت نابینا با شیخ نوری رحمه الله

 

چو نام دوست بنیوشی چنین شو

بیک یک ذره بحری آتشین شو

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید

 

تو عزلت جوی و در عین الیقین شو

در اینجا در حقیقت پیش بین شو

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

برو ای یار با او همقرین شو

پس آنگه باملایک همنشین شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید

 

اگر تو در طلب هستی یقین شو

در این ظلمت یقین کل راه بین شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۸ - پسر در اثبات شرع به پیر دانا گوید

 

شریعت حق شناس و حق یقین شو

حقیقت اوّلین و آخرین شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

یقین بردار و در عین الیقین شو

حقیقت اوّلین و آخرین شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید

 

گمان بردار و در سوی یقین شو

تو شمس لایکاد و لایبین شو

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بدان آن نور و در وی پیش بین شو

درون پرده در عین یقین شو

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

و ز آنجا سوی فخر ملک و دین شو

بنزد قدوه اهل یقین شو

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۵ - در تحقیق رزق

 

به جان از طالبان علم و دین شو

اگر اینجا نیست سوی شهر چنین شو

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۸

 

چون مردمک دیدهٔ ما گوشه نشین شو

در زاویهٔ چشم در آ و همه بین شو

گوئی که منم عاشق و معشوق من آنست

عشقی به حقیقت تو همانی و همین شو

در کوی خرابات گرفتیم مقامی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی