گنجور

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

 

در عشق تو باز گفت نتوان کاین دل

چون است و [چسان] رنج کشد مسکین دل

گر حال دلم ندانی ای غافل یار

ور دانی و تن می زنی ای سنگین دل

ظهیر فاریابی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

رحمتی گر نکند بر دلم آن سنگین دل

چون تواند که کشد بار غمش چندین دل

زین صفت بر من اگر جور کند مسکین من

ورازین پس ندهد داد دلم مسکین دل

من ازین در بجفا بازنگردم که مرا

[...]

خواجوی کرمانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۸

 

ای رایت جمال تو نقش نگین دل

عشقت نهاده داغ جفا بر جبین دل

خلوتسرای عشق تو دارالامان جان

مشکل گشای سر تو روح الامین دل

در دامن وصال تو خواهم که ریختن

[...]

کمال خجندی
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۴۱ - وصف دل

 

بُتِ سَمَن‌بَرِ سیمین‌عَذارِ سنگین‌دل

چگونه صبر کند در غمِ تو چندین دل

ز عشقِ حُقِهٔ لَعلِ تو می‌دهد جان، جان

به کُفرِ طرهٔ زلف تو می‌دهد دین، دل

دلِ تو بر منِ بی‌دین و دل نمی‌بخشد

[...]

حیدر شیرازی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۴

 

ای غمزه ات کشیده خدنگی بکین دل

ترک کمانکش تو گرفته کمین دل

ز کشت عمر خویش ندانم چه بر خورد

آنکو نکاشت تخم غمت در زمین دل

مقبول حضرتست چنان مقبلی که او

[...]

حسین خوارزمی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۱

 

از نور بندگیست فروغ جبین دل

جز «عبده» چه نقش سزد بر نگین دل

گام مراد یافته از حاصل دو کون

پاشید آنکه تخم وفا در زمین دل

دارد ز بس لطافت اندام چون خیال

[...]

جویای تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹

 

کس را چه آگهی است ز فکر متین دل

سرها شکسته بر سر آیین و دین دل

یک بار چون خیال گر افتی به دست من

مالم چها جبین تو را بر جبین دل

دانی چه می کشند ز دست دل تو خلق

[...]

سعیدا