فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲
ببستند بندی بر آیین خویش
بران سان که بود آن زمان دین خویش
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
که خواهد ازین دشمنان کین خویش
کند تازه در کشور آیین خویش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲
بیامد به مشکوی زرین خویش
سوی خانهٔ عنبر آگین خویش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
فرستادم اینک جهان بین خویش
سوی شاه کسری به آیین خویش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۱
بدو گفت خاتون که من کین خویش
بخواهم ز بهر جهان بین خویش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳
جهانی مکن پر ز نفرین خویش
مشو بد گمان اندر آیین خویش
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۶
پلنگ آن زمان پیچد از کین خویش
که نخچیر بیند ببالین خویش
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۵
پس آنگه بخواهم ز تو کین خویش
ز بهر گرامی جهانبین خویش
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
بیایم بخواهم ز تو کین خویش
به هر جای پیدا کنم دین خویش
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸
ز دشمن بخواهم همان کین خویش
درفشان کنم راه و آیین خویش
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۷
نبیره بدیدم جهانبین خویش
به فرهنگ و تدبیر و آیین خویش
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه
دو تا کرده آن سرو سیمین خویش
چو زر کرده گلبرگ رنگین خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب
زره دادش و ترگ زرین خویش
همان خنجر و جوشن کین خویش
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او
نمودی به هر کشور آیین خویش
کشیدی ز هر دشمنی کین خویش
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش
مگر زو بخواهم همی کین خویش
رسانم به کام این جهان بین خویش
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
در آموختشان رسم و آیین خویش
برافروختشان دانش از دین خویش
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
بر او کرد شه عرض آیین خویش
خبر دادش از دانش و دین خویش
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
دگرگونه شد شاه از آیین خویش
کاجل دید بالای بالین خویش