گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۸

 

شاها چو دلت در صف تدبیر آید

او را مدد از عالم تقدیر آید

تیغ تو جهان‌گرفت آری شک نیست

آن راکه تو برکشی جهانگیر آید

امیر معزی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴

 

تا رای تو از قدح به شمشیر آید

گرد سپهت برین فلک زیر آید

نصرت به زبان تیغ تیزت می‌گفت

با یار که از ملک بقا سیر آید

انوری
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۶ - داستان شاهزاده و گرمابه بان و زن

 

دل با غم تو گر بچخد زیر آید

زیرا چو تو دلبر به کفش دیر آید

ظهیری سمرقندی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

گر بر دلم از جور تو صد تیر آید

ممکن نه که در مهر تو تفسیر آید

با شیر در آمده ست مهرت به دلم

با جان برود هر آنچه با شیر آید

مجد همگر
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۳ - در مدح شمس الدین علی شاہ نیمروز

 

وآن که کلکش چو در صریر آید

جان نو در جهان پیر آید

حکیم نزاری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱۶

 

بس که در سینه من تیر پی تیر آید

نفس از دل چو کشم ناله زنجیر آید

رشته طول امل را نتوان پیمودن

قصه شوق محال است به تقریر آید

هیچ کس راه به سررشته تقدیر نبرد

[...]

صائب تبریزی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

با حضور تو به لب جانم از آن دیرآید

که ز دیدار مگر دیده و دل سیر آید

تا به تعجیل ز بالین نرود عمر عزیز

نه عجب جان اگر از سینه به تأخیر آید

اثری هست عجب خاک سر کوی ترا

[...]

صفایی جندقی