سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
با خلاف تو تن کفت گردد
در ثنای تو جان سخن گردد
عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۱۰
نفسی دارم که هر نفس مِه گردد
گفتم که ریاضت دهمش بِهْ گردد
چندان که به جهد لاغرش گردانم
از یک سخن دروغ فربه گردد
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام
که گر کاریت ناگه کوژ گردد
دلت نمرودِ ره آن روز گردد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵ - در نعت سیّد المرسلین علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیّات فرماید
چو دارد چون تو شاهی چون نگردد
که بر یاد تو بر گردون بگردد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰ - رجوع به تمامی آنکه سخن سه مرتبه دارد و خموشی بالای نطق است ولیکن نه هر خموشیی زیرا که جماد و حیوان و مردم جاهل سخن نمیگویند دلیل نکند که خموشی ایشان بهتر از نطق است
چون حدث هر طرف که او گردد
دمبهدم زشت و نحستر گردد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣١١
طالع من ببین که از پی آب
گر روم سوی بحر بر گردد
ور بدوزخ طلب کنم آتش
آتش از یخ فسرده تر گردد
گر برم حاجتی بنزد کسی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۲
که گمان داشت ز خط حسن تو زایل گردد؟
فرد خورشید که می گفت که باطل گردد گردد؟
خط مشکین نفس بیهده ای می سوزد
سحر چشم تو نه سحری است باطل که گردد
گر فتد چشم صنوبر به نهال قد او
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷
فریب جاه مخور تا دل تو تنگ نگردد
که قطرهای به گهر نارسیده سنگ نگردد
صفای جوهر آزادگی مسلم طبعی
که گرد آینهداران نام و ننگ نگردد
دماغ جاه ز تغییر وضع چاره ندارد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳
از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می گردد
که دل را وحشت از مکروه دیدن بیش می گردد
کم از کژدم نباشد، اختلاط تلخ گفتاران
گزیدن چون زبان عادت نماید، بیش می گردد
لباس عاریت گردید سلطان را دو گز دیبا
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰
گر آسمان دو سه روزی بمدعا گردد
بود که گوشه چشمی بسوی ما گردد
نشستهام برهت روز و شب بامیدی
که خاک راه توام بلکه توتیا گردد
اگر تو زهر چشانی مرا بود تریاق
[...]