گنجور

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۱۰

 

نفسی دارم که هر نفس مِه گردد

گفتم که ریاضت دهمش بِهْ گردد

چندان که به جهد لاغرش گردانم

از یک سخن دروغ فربه گردد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

که گر کاریت ناگه کوژ گردد

دلت نمرودِ ره آن روز گردد

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣١١

 

طالع من ببین که از پی آب

گر روم سوی بحر بر گردد

ور بدوزخ طلب کنم آتش

آتش از یخ فسرده تر گردد

گر برم حاجتی بنزد کسی

[...]

ابن یمین
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۲

 

که گمان داشت ز خط حسن تو زایل گردد؟

فرد خورشید که می گفت که باطل گردد گردد؟

خط مشکین نفس بیهده ای می سوزد

سحر چشم تو نه سحری است باطل که گردد

گر فتد چشم صنوبر به نهال قد او

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۷

 

فریب جاه مخور تا دل تو تنگ نگردد

که قطره‌ای به ‌گهر نارسیده سنگ نگردد

صفای جوهر آزادگی مسلم طبعی

که ‌گرد آینه‌داران نام و ننگ نگردد

دماغ جاه ز تغییر وضع چاره ندارد

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳

 

از آن بر گرد دنیا چشم عشرت کیش می گردد

که دل را وحشت از مکروه دیدن بیش می ‎گردد

کم از کژدم نباشد، اختلاط تلخ گفتاران

گزیدن چون زبان عادت نماید، بیش می گردد

لباس عاریت گردید سلطان را دو گز دیبا

[...]

حزین لاهیجی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

نبات از روی ریشه سبز گردد

ز اصل خویش هرگز برنگردد

قائم مقام فراهانی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

گر آسمان دو سه روزی بمدعا گردد

بود که گوشه چشمی بسوی ما گردد

نشستهام برهت روز و شب بامیدی

که خاک راه توام بلکه توتیا گردد

اگر تو زهر چشانی مرا بود تریاق

[...]

حکیم سبزواری