فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
کزویست نیک و بدویست کام
ازو مستمندیم وزو شادکام
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه
کی گر بی تو هرگز بوم شاد کام
وگر بینم از هیچ کس جز تو کام
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
بشد رامین ز پیش شاه ناکام
چو ماهی کش بود صد شست در کام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۰ - سئوال فرامرز از برهمن
نه خورد و نه خواب و نه آرام و کام
به بی کامی اندر بدن شادکام
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۹ - پاسخ نامه زال از نزد فرامرز
خداوند پیروزی نام وکام
رساننده بندگان را به کام
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
بنوش آن جام و وز بیرون منه کام
که تا مقصود حاصل بینی و کام
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - بمن فی العشق مات و حی فیه
چنان بخشد به خسرو شربت کام
که از شیرین و شکر خوش کند کام
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - از جواب نامهٔ شیرین به خسرو
ز دوریت ار چه دورم از همه کام
چو افتاده است می سازم به ناکام
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۵ - خواب دیدن تمرتاش سام را و ترک بتپرستی نمودن
همانا که یابی ز دلدار کام
اگر سر بپیچی نیابی تو کام
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۴ - تنبیه
مدار از گردش گردون، طمع کام
که می باید شدن زو کام و ناکام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۱
لازم یکدیگر افتاده است ناکامی و کام
بیشتر از فصل ها در فصل گل باشد زکام
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۱ - در بیان کشتن رام دیوان را و خلاص کردن زاهدان را از آفتشان
مهادیوی یقین شد رام خوش کام
ز دانش در نهاد دیو خود کام
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۲ - مولودیه خاتم الانبیاء(ص)
دوباره گردید غریب اسلام
ز دین احمد ز نشر احکام
به دور گیتی نماند جز نام
سیه دلی چند ز خلق خودکام