×
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۱
عمزاد و عمزاد خریدند بری
عمزادگکی قدیمشان اندر پی
اینک چو دو نوبهار بین با یک دی
عمزاد همی رود دو عمزاد ز پی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۳ - حکایت آن زن پلیدکار کی شوهر را گفت کی آن خیالات از سر امرودبُن مینماید ترا کی چنینها نماید چشم آدمی را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آی تا آن خیالها برود و اگر کسی گوید کی آنچ آن مرد میدید خیال نبود و جواب این مثالیست نه مثل در مثال همین قدر بس بود کی اگر بر سر امرودبن نرفتی هرگز آنها ندیدی خواه خیال خواه حقیقت
گفت شوهر کیست آن ای روسپی
که به بالای تو آمد چون کپی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۶ - حکایت در تقریر این سخن کی چندین گاه گفت ذکر را آزمودیم مدتی صبر و خاموشی را بیازماییم
چون نباشی راست میدان که چپی
هست پیدا نعرهٔ شیر و کپی
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۰ - گفتار در چگونگی عشق
غرض کاین میل چون گردد قوی پی
شود عشق و درآید در رگ و پی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه
گر زانکه بر استخوان نماند رگ و پی
از خانهٔ تسلیم منه بیرون پی
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷ - در نصیحت برادران ایمانی به پاس حرمت اهل ﷲ
قوم صالح ناقه را کردند پی
جنگ حق را کی بود فتحی ز پی
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۳۲ - حمله ی ششم شاه دین بر سپاه مشرکین
بیامد دمان تیر آن روسپی
بزد بوسه بر بوسه گاه نبی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - پایمال آز
گر بیائی یک سفر ما را ز پی
در سر و ساقت نه رگ ماند، نه پی