×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۲
به یک روز و یک شب به آموی شد
ز نخچیر و بازی جهانجوی شد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۸ - لشکرکشی آتبین به چین و گرفتن شهر خمدان
ز خون یلان بر زمین جوی شد
به هامون سر سرکشان گوی شد
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
صد هزاران سر درین ره گوی شد
بس که خونها زین طلب در جوی شد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
آن کنیزک از مرض چون موی شد
چشم شه از اشک خون چون جوی شد
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۳۳ - سورنایی
شوخ سرنایی مرا امشب به جستجوی شد
همره من آمد و در خانه من توی شد
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۰۶ - مستوی الاسم الاعظم
ز اسم اعظم آندل مستوی شد
که مر حق را مقام معنوی شد
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۵ - در بیان سواری آن یکه تاز عرصه وحدت و میدان دار میدان هویت و رُفرُف سوار معراج ولایت و تعریف ذوالجناح آن جناب فرماید
ذوالجناح عشق آتش خوی شد
بیزبان، اِنّی اناﷲ گوی شد