فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
همین گوسفندان گوهرفروش
به دشت اندر آوردم از کوه دوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
کجا باشد ایوان گوهرفروش
پدیدار کن راه و بر ما مپوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
نشنید بدان خان گوهر فروش
همه سوی گفتار دارید گوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
چو آواز چنگ اندر آمد به گوش
بشد شاه تا خان گوهر فروش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
همه زیردستان چو گوهرفروش
بمانند با نالهٔ چنگ و نوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
من از جام می همچنانم که دوش
نتابد می این پیر گوهر فروش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
یکایک دل مرد گوهرفروش
ز گفتار دربان برآمد به جوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
کنون خیز و دیبای چینی بپوش
بنه بر سر افسر چنان هم که دوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴
ازان پس بدو گفت گوهرفروش
کجا شد که ما مست گشتیم دوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۸
به بازارگان گفت چندین مکوش
از افزونی این مرد ارزان فروش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳
به شادی برآمد ز ایران خروش
نهادند هر یک به آواز گوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۵
یکایک همه هند زو پر خروش
از آواز او کر شدی تیز گوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود
همی به آسمان اندر آمد خروش
ز بس مویه و درد و زاری و جوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود
خروشی ز ایران برآمد که گوش
تو گفتی همی کر شود زان خروش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد
گرانمایه مردی و دانش فروش
قباد دلاور بدو داد گوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد
همانگه که دید از تنش رفت هوش
برآمد به ناکام زو یک خروش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
ز دیوان بابک برآمد خروش
نهادند یک سر برآواز گوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
به روز سه دیگر برآمد خروش
که ای نامداران با فر و هوش
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
شهنشاه کسری چو بگشاد گوش
ز دیوان بابک برآمد خروش