گنجور

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر

 

چنین طالعی کامد آن نور ازو

چه گویم زهی چشم بد دور ازو

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۱۹

 

دنیا مطلب مباش مغرور ازو

خود را میبین ز مرگ مهجور ازو

نزدیکتر از مرگ به ما چیزی نیست

وین طرفه نگر که ما چنین دور ازو

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

من نیم جنس شهنشه دور ازو

لیک دارم در تجلی نور ازو

مولانا
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳

 

دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو

چون تنی باشد که جانش رفته باشد دور ازو

ذره حالم نمی‌گردد ز حال ذره‌ای

کافتاب عالم آرا بازگیرد نور ازو

گو نسیم صبح از خاک درش بویی دهد

[...]

سلمان ساوجی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - یک قصیده

 

آن که بودی آفتاب آسا جهان پر نور ازو

روز شادی بر جهانی شد شب غم دور ازو

جامی
 

فضولی » ساقی نامه » بخش ۱ - تمهید

 

می ده که گیرد خرد نور ازو

نه آن می که گردد خرد دور ازو

فضولی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را

 

ناری آمد شد عیان صد نور ازو

شد سراپایم درخت طور ازو

ملا احمد نراقی