گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰

 

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۱

 

چرخ فلک هرگز پیدا نکرد

چون تو یکی سفلهٔ دون و ژکور

خواجه ابوالقاسم از ننگ تو

بر نکند سر به قیامت ز گور

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۹

 

به دامم نیامد بسان تو گور

رهایی نیابی، بدین سان مشور

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۷

 

بدو گفت شاه ای خردمند پور

برادر همی رزم جوید تو سور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹

 

بهشتی بد آراسته پر ز نور

پرستنده بر پای و بر پیش حور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰

 

ازویست شادی ازویست زور

خداوند کیوان و ناهید و هور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶

 

درون وی آگنده موی سمور

برخ بر نگاریده ناهید و هور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱

 

«خداوند کیوان و بهرام و هور

که هست آفرینندهٔ پیل و مور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۴

 

ز شبگیر تا سایه گسترد هور

همی این برآن آن برین کرد زور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ

 

ز دریای پیکند تا مرز تور

ازان بخش گیتی ز نزدیک و دور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۲

 

بیازید چنگال گردی بزور

بیفشارد یک دست بر پشت بور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۳

 

به یک دست رستم که تابنده هور

گه رزم با او نتابد به زور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۵

 

تنش چون خورش جست و آمد به شور

یکی دشت پیش آمدش پر ز گور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

وگر یار باشد خداوند هور

دهد مر مرا اختر نیک زور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۴

 

کزین پادشاهی بدان نیست دور

بهم بود نیک و بد و جنگ و سور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴

 

مگر چون تو باشد به مردی و زور

سپهرش دهد بهره کیوان و هور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

چنین گفت کامد دگر باره گور

به دام خداوند شمشیر و زور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

نیامد بدامم بسان تو گور

ز چنگم رهایی نیابی مشور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۹

 

درفش مرا چون ببیند ز دور

دلش ماتم آرد به هنگام سور

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۲

 

همی دید رستم مَر او را ز دور

نشست و نگه کرد مردانِ سور

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۰۵