گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۱

 

هنوزت ناز گرد چشم خواب‌آلود می‌گردد

هنوز از تو شکیب عاشقان نابود می‌گردد

چرا دیوانگی نارد مرا در گرد کوی او؟

که در هر گوشه چندین جان ناخشنود می‌گردد

به صد جان بنده‌ام آن غمزه را با آنکه می‌دانم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸

 

خط مشکین که بر گرد رخت چون عود می‌گردد

بدان ماند که در بالای آتش دود می‌گردد

ز تاب مهر تابان جمالت پرتوی دارد

شب این مشعل که بر ایوان دود اندود می‌گردد

صباگویی که از چین سر زلف تو می‌آید

[...]

ابن حسام خوسفی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

نداری غم،‌ دلم گر از تو ناخشنود می‌گردد

ز بس کز ناامیدیها تسلّی زود می‌گردد

چنان در جنگ داد بی‌وفایی داد آن بدخو

که نام آشتی نشنیده شرم‌آلود می‌گردد

به راه انتظارش هر دم از بی‌اعتمادیها

[...]

میلی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

هوس پروانه است اما به گرد دود می‌گردد

نظر خوبست اما دل غبارآلود می‌گردد

ز کاوش‌های مژگان تو پرخون دیده‌ای دارم

که گر شویم به آب بحر خون‌آلود می‌گردد

دلم را کرده ذوقت خوش دگر نگذارم از دستش

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸

 

دلم در عاشقی با زخم زهر آلود می گردد

که از دنبال درد آوارهٔ بهبود می گردد

به مرهم کلفتی نو می شود، هر گه که می بینم

که داغ سینهٔ پروانه آتش سود می گردد

ز طالع تا قیامت برگ غم دارم ، ولی داغم

[...]

عرفی
 

میرداماد » دیوان اشراق » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

هنوز از ناله‌ام بنیادِ جان نابود می‌گردد

هنوز از آه من شب‌ها جهان پُر دود می‌گردد

هنوز از بس هجوم درد و غم در سینه تنگم

همه شب تا سحر راه نفس مسدود می‌گردد

بلای عشق طرح دوستی افکند و می‌دانم

[...]

میرداماد
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۵

 

مبین گستاخ در رویش چو مشک اندود می‌گردد

که خال او ز خط زنبور خاک‌آلود می‌گردد

ز سودا در دماغم نکهت گل دود می‌گردد

به چشمم سرو بستان تیغ زهرآلود می‌گردد

خموشی سوخت در دل ریشه آه ندامت را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۶

 

به خدمت بنده از آزادمردان زود می‌گردد

ایاز از حسن خدمت عاقبت محمود می‌گردد

به عشق آویز، دل را از هوس گر پاک می‌خواهی

که از آتش زر مغشوش خالص زود می‌گردد

به دریا می‌رسد ابر بهار از قطره‌افشانی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۷

 

از آن از سیر صحرا خاطرم خشنود می‌گردد

که داغم از سواد شهر مُشک‌اندود می‌گردد

ز ما اندیشه دارد خصم بی‌حاصل، نمی‌داند

که چوب بید در آتشگه ما عود می‌گردد

غبار راه هرکس می‌شوم از پستی طالع

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲

 

نه زلف است آنکه بر دور تو مشک آلود می گردد

به تحریک صبا، برگرد آتش دود می گردد

طغرای مشهدی