گنجور

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴

 

شاها چو دمی روی به مقصود آرم

صد همچو ایاز سوی محمود آرم

پای ملخی چون به سلیمان بردم

بپذیر زبور اگر به داود آرم

نجم‌الدین رازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم

بهر طرف که کنم سجده روبروی تو دارم

ز دیدن دگرانم چه سود چون من حیران

نظر بصورت ایشان و دل بسوی تو دارم

صبا ز دست تو برگ گلی که سوی من آرد

[...]

بابافغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۵

 

به دست بسته دستی در سخاوت چون سبو دارم

که چندین جام خالی را زاحسان سرخ رو دارم

چه با من می تواند کرد درد و داغ ناکامی

که من دارالامانی چون دل بی آرزو دارم

مرا در حلقه آزادگان این سرفرازی بس

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲۲

 

نه ذوق صحبت و نه میل گفتگو دارم

لبی خموشتر از گوش آرزو دارم

معاشران همه در پای خم ز دست شدند

منم که بر سر خود دست چون سبو دارم

چه خنده های نمایان زبان زخمم کرد

[...]

صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

بسی به درک حضور تو آرزو دارم

به خدمت تو بسی عرضی و گفتگو دارم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)

 

ز بس به خلق خوشت در زمانه خودارم

گذر به تربت من کن که آرزو دارم

صامت بروجردی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو دارم

نگاری بدقمار و تلخگوی و جنگجو دارم

همه اسب جفا تا زد، همه نرد دغل بازد

بخوی زشت مینازد که من روی نکو دارم

ز جورش با رخی شادان دلی دارم زغم پژمان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹

 

ببوسهٔ لب ساقی بس آرزو دارم

بسان شیشهٔ می‌گریه در گلو دارم

بیاد چاک گریبان یار و غبغب او

همیشه سر بگریبان غم فرو دارم

چه صورتی تو که من در تو خویش مینگرم

[...]

صغیر اصفهانی