نه ذوق صحبت و نه میل گفتگو دارم
لبی خموشتر از گوش آرزو دارم
معاشران همه در پای خم ز دست شدند
منم که بر سر خود دست چون سبو دارم
چه خنده های نمایان زبان زخمم کرد
هزار حلقه فزون جنگ با رفو دارم
ز بس که تند ز پهلوی محتسب گذرم
گمان برد که مگر سرکه در کدو دارم
دهن گشودن من از خمار خاموشی است
گمان برند که من ذوق گفتگو دارم
به بخشش فلک پست دل نمی بندم
خبر ز عادت طفل بهانه جو دارم
دمید صبح و نشدتر دماغ من صائب
دل پری ز تهیدستی سبو دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از سکوت و انزوا میپردازد. شاعر نه تمایلی به گفتگو دارد و نه از صحبت کردن لذتی میبرد. او خود را در میان جمعی مییابد که از نوشیدنیهای مستانه لذت میبرند، در حالی که او به تنهایی با درد و مشکلات خود دست و پنجه نرم میکند. او از زخمهای زبانی صحبت میکند که به او آسیب رسانده و میگوید که به خاطر مشکلاتش دیگر نمیتواند به دنیای حول و حوش خود بکوشد. غم و تنگدستی نیز بر او سایه افکنده و او را در حالت افسردگی و ناامیدی نگه داشته است. شعر به نوعی نمایانگر احساس تنهایی، ناامیدی و خستگی در برابر ناملایمات زندگی است.
هوش مصنوعی: من نه علاقهای به گفتوگو دارم و نه از صحبت کردن لذت میبرم. فقط آرزو دارم که ساکتتر از گوشهای از آرزوهای خود باشم.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، همه تحت تأثیر شراب خم شدهاند و من تنها کسی هستم که در حالی که به خودم مینگرم، مانند سبوی پر از شراب، دستم را بر سر خود گذاشتهام.
هوش مصنوعی: خندههای ظاهری من باعث شد زخم دلم عمیقتر شود و اکنون در دل خود جنگی را با زخمهایم دارم که هر روز بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به سرعت از کنار محتسب میگذرم، گمان میکند که شاید در کدویم سرکه دارم.
هوش مصنوعی: وقتی من صحبت میکنم، این از اثر خاموشی و سکوت قبلی من است و ممکن است چندان تصور کنند که من علاقهای به صحبت کردن دارم.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و یاری آسمان به چیزهای کوچک دل نمیسپارم، چرا که از تجربیات و رفتارهای بچهها آگاهی دارم.
هوش مصنوعی: صبح شد و من هنوز در خوابم. دل من پر از غم و رنج است و تنها چیزی که دارم، یک سبوی خالی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسی به درک حضور تو آرزو دارم
به خدمت تو بسی عرضی و گفتگو دارم
ببوسهٔ لب ساقی بس آرزو دارم
بسان شیشهٔ میگریه در گلو دارم
بیاد چاک گریبان یار و غبغب او
همیشه سر بگریبان غم فرو دارم
چه صورتی تو که من در تو خویش مینگرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.