×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
خردمند آن کسی را مرد خواند
که راز دل نهفتن به تواند
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۱ - من عرف نفسه فقد عرف ربه
تا مکاشف نگشت نتواند
که از آن نقطهای فرو خواند
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۴ - نامه نوشتن سام به فغفور چین و شناسانیدن خود را
کنیزی بتانی به تبت بخواند
به بوی بنفشه به باغش دواند
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۵ - نصیحت کردن مهین بانو شیرین را و سوگند دادن به خویشتنداری
نتازد مرد هر ره کان تواند
که مرد آنست کو خود باز خواند
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۵۰ - در صفت این کتاب و خاتمه این خطاب گوید
که: این مجموع را هر کس که خواند
کند بر من دعایی تا تواند
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۹ - حکایت دهقان و کشت او
جذبه اش سلمان بسوی خویش خواند
جانب یثرب ز اصطخرش دواند
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۸
بارخدایا ثنای همچو تویی را
همچو تویی هم مگر قیام تواند
اینقدر از ماکفایتست که گوییم
همچو تویی هم مگر ثنای تو خواند
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۹ - در قناعت
کسانی که قانع به نان جو اند
به تخت قناعت چوکیخسرواند
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در معنی السعید سعید فی بطن امه والشقی شقی فی بطن امه
این سعادت ، وین شقاوت خود دو اند
وین دو هر یک عارض ذات تو اند