فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
همیشه راستی را دشمنی تو
دو چشمی گر ببینی برکنی تو
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
ز بس کاین روی گلگون را زنی تو
ز بس کاین موی مشکین را کنی تو
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
به صد حمله سپر گر بفکنی تو
چو آن دیوانه بس تر دامنی تو
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
اگر چون دیگران جفتی کنی تو
بخوبی طاقی و جفتی زنی تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید
یکی ذره که داری از منی تو
نیابی اندرین ره روشنی تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید
تو در جانی و هم شاه منی تو
درون خورشیدی و کل روشنی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
بگو تا چند خود را بشکنی تو
که چون ابلیس در ما ومنی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دم سرّ اناالحق را زنی تو
حقیقت پنج از بن بر کنی تو
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر
دو عالم را همه بر هم زنی تو
ندانم تا چه مستیها کنی تو
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۹ - طلب کردن خسرو شاپور را و تنها ماندن شیرین و زاری نمودن روز و شب
مرا ای صبح، چشم روشنی تو
بر آی آخر، اگر جان منی تو
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
ترا دانم نداری جان ، تنی تو
بت سنگی و مصنوع منی تو
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۷ - حسینی هروی نَوَّرَ اللّهُ مَرقَدَهُ
همواره به گرد خود تنی تو
آن گه دم معرفت زنی تو
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۰ - محمود شبستری قدّس سرّه
دو عالم را همه بر هم زنی تو
ندانم تا چه مستیها کنی تو
جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - وله
ای آنکه به قد تالی سرو چمنی تو
نی سرو چه باشد که سراپا سمنی تو
جان در بدنم نیست دمی کز تو شوم دور
ای سیمبدن ترک مگر جان منی تو
خواهد دو جهانت اگر از جان عجبی نیست
[...]