گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵

 

سرو من در سایهٔ سنبل سمن می‌پرورد

سبزهٔ تر در کنار نسترن می‌پرورد

باغبان گر بیند آن رخسار و خط ماند خجل

زان گل و ریحان که بر طرف چمن می‌پرورد

مایه‌بخش اشک غمّاز آمد از خونابه دل

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

بهتر است از هرچه دهقان در چمن می‌پرورد

آن چه آن نازک بدن در پیرهن می‌پرورد

زان دو زلف و عارضم پیوسته در حیرت کنون

بیضهٔ خورشید را زاغ و زغن می‌پرورد

نافه دارد بوئی از زلفت که بهر احترام

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۲

 

غیر را در بزم خاص آن سیم‌تن می‌پرورد

یوسف ما گرگ را در پیرهن می‌پرورد

خون چو گردد مشک هیهات است ماند در وطن

نافه را بیهوده آهوی ختن می‌پرورد

آن حریف خار زخمم من که صحرای جنون

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸

 

داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد

دانه ما برق را در پیرهن می پرورد

مرده پروانه را فانوس می دارد نگاه

کشته آتش عذاران را کفن می پرورد

در چمن تا بردن نامش اجازت داده اند

[...]

سیدای نسفی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

به هر کام غیر آن شیرین‌سخن می‌پرورد

از سخن شهدی که در کنج دهن می‌پرورد

به هر آغوش رقیب آن سیم‌تن می‌پرورد

سیم خامی کاندرون پیرهن می‌پرورد

ریزد از هم آشیان‌ها را چمن پرا چرا

[...]

مشتاق اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

دایه، کِت در مهد زر ای سیم‌تن می‌پرورد

دشمن جانی برای جان من می‌پرورد

دلبری دارم که باشد تلخ‌کامی قسمتم

زان حلاوت‌ها که در کنج دهن می‌پرورد

مهرپرور یوسفی دارم، که در کنعان حسن

[...]

آذر بیگدلی