داغ را دل در کنار خویشتن می پرورد
دانه ما برق را در پیرهن می پرورد
مرده پروانه را فانوس می دارد نگاه
کشته آتش عذاران را کفن می پرورد
در چمن تا بردن نامش اجازت داده اند
غنچه عمری شد زبان را در دهن می پرورد
می کشد رخت امت باز در برج هلال
در سفر هر کس که همچون ماه تن می پرورد
حسن را با عشق مهجور مهر دیگر است
خویش را شیرین برای کوهکن می پرورد
از هجوم آشیان قمریان یابد شکست
باغبان سروی که بیرون از چمن می پرورد
می شود در یک سفر چون ماه کنعان نامدار
هر که همچون لعل خود را در وطن می پرورد
سیدا بر سر نمایان جا نمودم خامه را
سر به پایش می نهم هر کس سخن می پرورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.