فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
به ایران و توران ورا بندهاند
به رای و به فرمان او زندهاند
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۸
همه پیش ارجاسپ چون بندهاند
به فرمان و رایش سرافگندهاند
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۶
همه شهر ایران بدو زندهاند
اگر شهریارند و گر بندهاند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲
همان این سه دختر پرستندهاند
به پیش تو بر پای چون بندهاند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
همه دشمنان پیش تو بندهاند
وگر کهتری راسرافگندهاند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۶ - داستان درنهادن شطرنج
مهان تاج وتخت مرا بندهاند
دل وجان به مهر من آگندهاند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶
همه شهر ایران به تو زندهاند
همه پهلوانان تو را بندهاند
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰
همه یک بیک شاه را بندهاند
بفرمان و رایش سرافگندهاند
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
هوا و حسد هر دو ام بنده اند
همان خشم و آزم پرستنده اند
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۱ - پند دادن گرشاسب نریمان را
که ایشان به تو پاک ماننده اند
خداوند را همچو تو بنده اند
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او
همه پادشاهان به تو زنده اند
توی پادشه دیگران بنده اند
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
شهان جهانش همه بنده اند
به فرمان او گردن افکنده اند
وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید
قومی، که در تتبع احوال بنده اند
نام وفا ز دفتر مردی فگنده اند
پیوسته در محاسد فضل خادمند
همواره در منازعت کار بنده اند
از هیبت تغیر رأی رفیع تو
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۰ - در ترک توجه به دنیی و روی آوردن بعقبی و ترغیب نمودن بمتابعت مصطفی صلی الله علیه و آله
پاکبازانی که اندر ژندهاند
خود بصورت مرده ودل زندهاند
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۷ - فی التعصب
هر یکی چون از فلک تابنده اند
رهبرند و راهرو تا زنده اند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
باد و خاک و آب و آتش بندهاند
با من و تو مرده با حق زندهاند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد
مُرده زین سواند و زان سو زندهاند
خامش اینجا و آن طرف گویندهاند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
هر یکی مر اصل خود را بندهاند
احتیاطی کن بههم مانندهاند