عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
تو پنداری که دنیا هست جنّت
از آن هر لحظه یابی رنج و محنت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
اسیر او شدی در هشت جنّت
که تا ویران کند هم جان و تنّت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
اسیر اوشدی در هشت جنت
که تا ویران کند هم جان و تنت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
ز وصلش گرچه آدم یافت جنّت
اگرچه یافت آخر عین محنت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۹ - در مکر کردن شیطان آدم را در خوردن گندم و ناپدید شدن شیطان و گندم خوردن حضرت آدم علیه السّلام و الصلاة فرماید
ز رسوائی و شرم اهل جنّت
فتاده هر دو در اندوه و محنت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
برون شد آدم و حوّا ز جنّت
فتاده هر دو اندر رنج و محنت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
تو خود میبینی و دوری ز جنّت
ز قربت رفتهٔ در عین محنت
عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
گر نشان میباید از وصل منت
تا ز وصلم چشم گردد روشنت
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
چیست حالت گفت چشم رهزنت
زد رهم چون چشم گفتم روشنت
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
گفت اگر من قوت سازم از تنت
محو گردی هیچ ناید از منت
عطار » اشترنامه » بخش ۶ - در علو مرتبه انسان
حق تعالی گفت مهلت بر منت
طوق لعنت کردم اندر گردنت
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
چون تو را فانی بخواهی بد تنت
چند خواهی گفت مایی و منت
سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹
ای مطلع خورشید زه پیرهنت
شب، درشکن طره ی عنبر شکنت
گفتی شب هجر توکنم روز وصال
دیدی که چو صبح اول آمد سخنت
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
تن دردادم به درد عاشق فکنت
دل بنهادم، بفرقت دل شکنت
یا دور فلک، باز رهاند ز خودم
یا آه سحر باز رساند به منت
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۰
مسپار به عشوهٔ جهان خویشتنت
مگذار که گردد دو یکی پیرهنت
دشوار مکن جمع که باشد روزی
بسیار سخنها رود اندر کفنت
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
ورچه سخت آید این سخن ز منت
بعد ازین ... خر به ... زنت