گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۷ - در سؤال از عقل کل و جواب او

 

چون کند لطف او تعلمشان

«‌ربی الله» بود ترنمّشان

سنایی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

ها، پری شیوه غزالان و ز مردم رمشان

دل مردم به خم طره خم در خمشان

کافرانند جهانجوی که هرگز نبود

طره حور دلاویزتر از پرچمشان

آشکارا کش و بدنام و نکونامی جوی

[...]

غالب دهلوی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام

 

اهل بینی که بد از خواب نهفته غمشان

باز آهوی حرم داد زرامش رمشان

تاره گردید از آن قصه کهن ماتمشان

چرخ لرزنده شد از ناله زیر و بمشان

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۹- آیات ۱۸۱ تا ۱۹۴

 

یعنی اول بود واحد همّشان

پس دو تا شد وین نباشد ذمّشان

صفی علیشاه
 

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۲۹ - در مدحِ امیرنظام

 

مُردم از حسرتِ آهورَوِشان و رَمِشان

می ندانم به چه تدبیر به دام آرمشان

سه ستمگر پسر ایدون به معلِّم خانه

هست و صد بنده به هر راهگذر چون جَمِشان

نه به تنها من و یک مملکتی شیفته اند

[...]

ایرج میرزا