×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
چو پیش ویس رفت او را دُژم دید
ز گریه در کنارش آب زم دید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
سمنبر ویس چون او را دژم دید
دل خود را پر از پیکان غم دید
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۶۰
زآنروز که دل نه شادی و نه غم دید
اقبال هزار ساله در یک دم دید
هرچند که خویش را به هستی کم دید
عالم در خویش و خویش در عالم دید
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
چو شاه ان انگبین و گل بهم دید
خرد را زیر آن زلف بخم دید
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۶ - در صفات عناصر فرماید
زمان را با مکان در خویش گم دید
می وحدت درون عین خم دید
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹ - رفتن شاپور به ارمن به طلب شیرین
ز راه دیر اگر چه بس ستم دید
در آخر عیسی و مریم به هم دید
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۱ - رسیدن خبر فوت هرمز به خسرو و رفتن به مداین
دل عارف ز شادی جمله غم دید
وجود عارضی عین عدم دید
وحشی بافقی » ناظر و منظور » خواب دیدن منظور را و زنجیر پاره ساختن وصیت جنون در بیان مصر انداختن
همان محنت سرای درد و غم دید
همان زندان و زنجیر و الم دید
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵
وداع ناشده دل حال صبر در هم دید
عنان گسستگی گریه دمادم دید
چنین که رو بقفا می روم ز خاک درت
گرفتم اینکه بجنت روم چه خواهم دید
هر آن نگاه که از گریه پاکدامن شد
[...]