گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۸۲
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶

 

تهمتن به رخش سراینده گفت

که با کس مکوش و مشو نیز جفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

بدان مهربان رخش بیدار گفت

که تاریکی شب بخواهی نهفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

بمالید گوش اندر آمد شگفت

بلند اژدها را به دندان گرفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۸

 

فرود آمد از باره زین برگرفت

به غرم و بنان اندر آمد شگفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

سبک دشتبان گوش را برگرفت

غریوان و مانده ز رستم شگفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

مرا دید برجست و یافه نگفت

دو گوشم بکند و همانجا بخفت»

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

میان دو صد چاهساری شگفت

به پیمایش اندازه نتوان گرفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

در شهر مازندران است گفت

که از شب دو بهره نیارند خفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

بکند و چو ژوپین به کف برگرفت

بماندند لشکر همه در شگفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

بیاورد و بنمود و با شاه گفت

که بر خویشتن درد نتوان نهفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

به دستوری شاه دیوان برفت

به پیش سپهدار کاووس تفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

تهمتن فرو ماند اندر شگفت

سناندار نیزه به گردن گرفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

بران گونه آن سنگ را برگرفت

کزو ماند لشکر سراسر شگفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۷

 

بماندند یکسر همه زین شگفت

که کاووس شاه این بزرگی گرفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲

 

ازان پس به کاووس گوینده گفت

که او دختری دارد اندر نهفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳

 

جدایی نخواهم ز کاووس گفت

وگرچه لحد باشد او را نهفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶

 

فرستاده تازی برافگند و رفت

به بربرستان روی بنهاد و تفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۹

 

ز شرم از در کاخ بیرون نرفت

همی پوست گفتی برو بر به کفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۱

 

به نیزه همیدون ز زین برگرفت

دو لشکر بمانده بدو در شگفت

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶

 

به گردان لشکر سپهدار گفت

که این راز باید که ماند نهفت

۱ بیت
فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۸۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۶۳۲