گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

همین دم میزنم تا کشته آیم

میان خاک و خون آغشته آیم

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۱ - قصهٔ اعرابی درویش و ماجرای زن با او به سبب قلت و درویشی

 

چه غزا ما بی‌غزا خود کشته‌ایم

ما به تیغ فقر بی سر گشته‌ایم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۹ - نوشتن آن غلام قصهٔ شکایت نقصان اجری سوی پادشاه

 

جمله بر فهرست قانع گشته‌ایم

زانک در حرص و هوا آغشته‌ایم

مولانا
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹

 

چون ساعدت مساعد آنست رشته‌ایم

در خون خود، که عاشق آن دست گشته‌ایم

در خاک کوی خود دل ما را بجوی نیک

کو را به آب دیدهٔ خونین سرشته‌ایم

گرمان بخوان وصل نخوانی شبی، بخوان

[...]

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵

 

ما علم عشق بر ورق جان نوشته ایم

خواندیم این کتاب و دگر هم نوشته ایم

با ما مگو سخن ز وجود و عدم که ما

عمریست کز وجود و عدم درگذشته ایم

ما رهروان کوی خرابات وحدتیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۴ - در مناجات گوید

 

ما همه بیچاره و سرگشته ایم

دانه جرم از همه سرکشته ایم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۴ - در مناجات گوید

 

ما همه بیچاره و سرگشته ایم

دانه جرم از همه سرکشته ایم

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۴ - حکایت

 

زانکه ما حیران حالت گشته ایم

خود از این معنی به خون آغشته ایم

اسیری لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

 

ما رام خویش بهر تو دلدار گشته‌ایم

خود را به خاطر تو خریدار گشته‌ایم

یک کس خبر ز ذوق تماشای او نیافت

جز ما که محو لذّت دیدار گشته‌ایم

پر کرده‌ایم دفتر و معنی همان یکی است

[...]

فیاض لاهیجی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۵

 

با خون دل غبار خطش را سرشته ایم

مکتوب تازه ای به محبت نوشته ایم

طوفان ز ابر گریه ما جوش می زند

تخم چه آرزوست که در سینه کشته ایم

در جبهه سجده بت و در دل خیال دوست

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۹

 

دردیم و از دیار هوس کم گذشته ایم

برقیم و از قلمرو خس کم گذشته ایم

ما خامشیم و زمزمه دل نوای ماست

در کوچه فغان جرس کم گذاشته ایم

چون راز خویش آفت اقلیم شکوه ایم

[...]

اسیر شهرستانی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۲- آیه ۹۱

 

ور شما گویید کی ما کُشته ایم

کُشته اند اسلاف و ما زآن رشته ایم

صفی علیشاه