×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
دگر دانشومند کو از بزه
نترسد چو چیزی بود بامزه
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
ز کار بزه چند یابی مزه
بیفگن مزه دور باش از بزه
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۱ - سخن پرسیدن موبد ازکسری
چوفرزند باشد بیابد مزه
ز بهر مزه دور گردد بزه
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۸۹
نه از خواب و از خورد بودش مزه
نه بگسست از چشم او نایزه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
به هر تیر کاو برگشادی ز زه
زمانه زدی نعره گفتی که زه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۲ - پرورش اسب در سرزمین طیهور
همه ساله دربند آرد به زه
وزین هر دو کیتی به روی بزه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر صلی الله علیه و سلم منبر ساختند کی جماعت انبوه شد گفتند «ما روی مبارک ترا به هنگام وعظ نمیبینیم» و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و سلم با ستون صریح
گرنه نامعقول بودی این مزه
کی بدی حاجت به چندین معجزه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۰ - بیان آنک عمارت در ویرانیست و جمعیت در پراکندگیست و درستی در شکستگیست و مراد در بیمرادیست و وجود در عدم است و عَلی هَذا بَقیَّةُ الأَضْدادِ وَ الأَزْواجِ
از همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند جز که قشر خربزه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۳ - بیان آنک عطای حق و قدرت موقوف قابلیت نیست همچون داد خلقان کی آن را قابلیت باید زیرا عطا قدیم است و قابلیت حادث عطا صفت حق است و قابلیت صفت مخلوق و قدیم موقوف حادث نباشد و اگر نه حدوث محال باشد
سنت و عادت نهاده با مزه
باز کرده خَرْقِ عادت معجزه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۷ - خلق الجان من مارج من نار و قوله تعالی فی حق ابلیس انه کان من الجن ففسق
جمع گردد بر وی آن جمله بزه
کو سری بودست و ایشان دمغزه
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۰ - لشکر کشیدن برزو به سوی ایران قسمت سوم
دو زاغ کمان را نهاده به زه
سپهر و ستاره همی گفت: زه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن
نیست در کار ز تکرار بزه
لیکن آن می برد از کار مزه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع
چون به کامت ز ورع نیست مزه
لقمه را از مزه پرسی نه بزه
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
چو آن قوس قزح را ساخته زه
بگفت از چاشنی قوس قزح؛ زه !
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - آلفته
سپس حملهورگشت بر خربزه
بخورد آنچه را یافت زان خوشمزه