گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

ترا عار آیدار جز گرد مردی پر جگر گردی

کنون معروفی و فردا ازین معروفتر گردی

تو آن شاهی که اندر صید گرد شیر نر گردی

به میدان گر سالاران بازور و هنر گردی

به نام نیکو ودولت فریدون دگرگردی

[...]

فرخی سیستانی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۹ - در منع شراب و بنک و مستی

 

بهل آن آب را، که تر گردی

مخور این سبزه را، که خر گردی

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۲ - مثال

 

به صفت جوهری دگر گردی

مس نماند، تمام زر گردی

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۷۹

 

از کجی ناخنه دیده انور گردی

راست شو راست که سرو لب کوثر گردی

نعل نان است در آتش ز پی گرسنگان

چه ضرورست پی رزق به هر در گردی؟

خم نمودند قدت را که زمین گیر شوی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۵۰

 

از کجی ناخنه دیده انور گردی

راست شو راست که سرو لب کوثر گردی

نعل نان است در آتش ز پی گرسنگان

چه ضرورست پی رزق به هر در گردی؟

خم نمودند قدت را که زمین گیر شوی

[...]

صائب تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

ز خود در عشق چون پروانه باید بی‌خبر گردی

اگر خواهی شبی آن شمع را بر گرد سر گردی

برو ای ناصح بی‌درد از جانم چه می‌خواهی

ره عشق است می‌ترسم ز من سرگشته‌تر گردی

به یک نظّاره او می‌فروشی هر دو عالم را

[...]

قصاب کاشانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۲

 

که گفت ای دل کز اسرار محبت باخبری گردی

گذاری نیک‌نامی و به قلاشی سمر گردی

که گفت ای دیده عمان باش و لؤلؤ در کنار آور

که گفت ای مردم دیده تو غواص گهر گردی

نمیکردی اگر خود را بآن باریکی ای گیسو

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴

 

ای روز سیاه من سیه تر گردی

وی دیده به خون دل شناور گردی

ای چرخ ز گردش تو من پست شدم

گر گردشت این چنین بود برگردی

فرخی یزدی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۱۱ - نامه عشقی

 

سزد ای شام چرخ تیره وش! وقتی سحر گردی

نه هر شام و سحر، ای تیره گردون تیره تر گردی

چه ظلم است؟ این مدام آسایش آسودگان خواهی

پی آزردن آزردگان شام و سحر گردی!

چه عدل است؟ این به کام نیک بختان نوش آشامی!

[...]

میرزاده عشقی