ورا زود سالار لشکر کنیم

بدین مرز با ارز ما سر کنیم

همه مهر با جان برابر کنیم

تو را بر سرخویش افسر کنیم

زمین را به جرعه معنبر کنیم

به سرشوی شادی گِلی‌ تر کنیم

زانکه ما سرّ خدا ظاهر کنیم

پیشت اهل فضل را حاضر کنیم

آنچه ما دانیم آن ظاهر کنیم

گاه مومن گاهشان کافر کنیم

خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم

وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم

از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم

وز آب دیده سینهٔ تفسیده تر کنیم

در ماتم خودیم، بیا، زار بگرییم

[...]

با یاد دوست از همه قطع نظر کنیم

آهی کشیم و آنهمه زیر و زبر کنیم

با وعده وصال ترا در بدر کنیم

خیزید عاشقان همه عزم سفر کنیم

عشقست هر چه هست سخن مختصر کنیم

برخیز تا به جانب گلشن گذر کنیم

پیش سنان خار غم از گل سپر کنیم

چون غنچه لب به خنده گشاییم در چمن

خونهای بسته ته به ته از دل بدر کنیم

حاضر کنیم لاله و نرگس به بزم خویش

[...]

آنقدری بخش که لب تر کنیم

چاشنی شربت کوثر کنیم

تا کی ز حرف شاه و گدا کام تر کنیم

مطرب بیا که نغمه مستانه سر کنیم

کو همتی که از همه قطع نظر کنیم

وز سر گذشته چاره هر دردسر کنیم

ما را محل رحم ندانسته روزگار

گر همچو شمع از همه تن گریه سر کنیم

در نامه شکل زلف ترا می کشیم و بس

[...]

مستیی کو تا ره صحرای محشر سرکنیم

شیشه را سرو کنار چشمه کوثر کنیم

چهره وحدت نهان در زیر زلف کثرت اس

خواب آسایش مگر در شورش محشر کنیم

تخم حرص ما ندارد ریشه در ریگ روان

[...]

خیزید تا ز عالم صورت سفر کنیم

تا روشن است راه خرابات سر کنیم

هر چند نیست قافله در کار شوق را

هویی کشیم و همسفران را خبر کنیم

تا نقش پای گرمروان پیش راه ما

[...]

دل به استحضار آیات شهادت زنده است

بخت کو تا سوره زخم ترا از بر کنیم

ما و آن همت که چون نرگس درین بستانسرا

از کدوی بی نیازی، باده در ساغر کنیم

مغنی بیا نغمه ای سر کنیم

هوا خشک شد، از نوا تر کنیم

حاشا که غیر عشق حدیث دگر کنیم

یک حرف خوانده‌‌ایم که یک عمر بر کنیم

اسباب از برای مسبّب بود به کار

ما از پی کلاه چرا ترک سر کنیم!

بر ما جهان ز خاطر مورست تنگ‌تر

[...]

گر بیاد شعله خوی تو افغان سرکنیم

هر کجا چون شعله بنشینیم، خاکستر کنیم

برخیز راه میکده ی عشق سرکنیم

سجّادهٔ ورع، به می ناب تر کنیم

آن سرو سرفراز کجا جلوه می کند؟

تا شکوه ای ز کوتهی بال و پر کنیم

خونابه از تحمّل ما می خورد فلک

[...]

شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم

نالیم آنقدر که جهان را خبر کنیم

نشنیده ایم بوی وفا چون درین چمن

با چشم تر چو قطره شبنم سفر کنیم

پرسد اگر کسی زدل ناتوان ما

[...]

به که هم زین ره سرودی سر کنیم

لیک آهنگی از این خوشتر کنیم