گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۰ - داستان بهرام با کنیزک خویش

 

دستش از زه نثار در می‌کرد

شست خالی و تیر پر می‌کرد

نظامی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۳۴

 

در رقص بتم چو آستین تر می کرد

صد شیوه شمایلش به هم بر می کرد

می آمد و آرزویش در پا می ریخت

می رفت و امید خاک بر سر می کرد

اوحدالدین کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۶۹

 

سپیده دم که صبا بر چمن گذر می کرد

دل مرا ز گلستان جان خبر می کرد

چو غنچه از لب آن سیمبر سخن می گفت

دهان غنچه پر از خرده های زر می کرد

اگر ز نرگس مستش چمن نشان می داد

[...]

خواجوی کرمانی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شه‌زاده

 

بس هوای تموز گرمی کرد

آهن و سنگ رو به نرمی کرد

هلالی جغتایی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶

 

تب، رو به من از غایت بی‌شرمی کرد

وز تاب تب استخوان من نرمی کرد

تنها نگذاشت یک دمم تا به سحر

ممنون‌ تبم که خوش به من گرمی کرد

فیاض لاهیجی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

صفایی از سر کوی تو کی سفر می‌کرد

اگر فراقش از این ماجرا خبر می‌کرد

گرفت دامنش آخر ز شوم‌بختی‌ها

همان قضیه که عمری از آن حذر می‌کرد

قدم به در ننهادی ز آستان شهود

[...]

صفایی جندقی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام

 

به هر شهید که در آن زمین گذر می‌کرد

ز گریه خاک عزا دمبدم بسر می‌کرد

صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

 

بانگ‌ سخنش که گوش کر می کرد

از دو فرسنگ ره خبر می کرد

ملک‌الشعرا بهار