گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲

 

بکش جان و دل تا توانی ز رشک

که رشک آورد گرم و خونین سرشک

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۱

 

همی‌ریخت بطریق خونین سرشک

همی رخ پر از آب و دل پر ز رشک

فردوسی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۵۴

 

نشست و همی راند بر گل سرشک

از آن روزگار گذشته برشک

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۴۱

 

رخ ز دیده نگاشته بسر شک

وان سرشکش برنگ تازه زرشک

عنصری
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

گل از بادهٔ ارغوانی به رشک

چکان از هوا مهرگانی سرشک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۰ - رفتن مهراج با گرشاسب

 

هم از خیری و گام چشم و زرشک

بشسته رخ هر یک ابر از سرشک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او

 

بدان سوک برکرده گردون ز رشک

رخ نیلگون پُر ز سیمین سرشک

اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹۳ - کوشش کوش برای نگهداشتن ایرانیان در سپاه خود

 

ز قارن همه ساله بودیش رشک

ز کینش شب و روز راندی سرشک

ایرانشان
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - وله

 

سرو با قدت بگل خواهد فرو رفتن زرشک

گل زچهرت جامه رنگین سازد از خونین سرشک

جیحون یزدی