گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۹

 

بدان بوم وبر آتش اندر زنم

ز برشان همی سنگ بر سرزنم

فردوسی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۲۱ - در مدح کسی و تقاضای پولی از او تا دستاری و عمامه ای بخرد

 

ای خواجه که بر در تو چون نظر زنم

در حال تکیه در بر فتح و ظفر زنم

واندر مدایحت چو به نظم آورم سخن

گوئی گلاب «و» آب همی بر شکر زنم

چون بر فلک برم سخن اندر ستودنت

[...]

قوامی رازی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم

چتر شاهی بر سر اورنگ خاکستر زنم

لعل شاهنشاهیم بر خاک عجزم افکنید

تا دو روزی خنده بر رسوایی افسر زنم

از لب زخم شهیدان طالعی گیرم به وام

[...]

فصیحی هروی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۹

 

کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم

خنده تر دامنی بر موجه کوثر زنم

سرمه چشم هوس بادا کف خاکسترم

گر به دام شعله چون خاشاک بال و پر زنم

گوشه چشمی چو شمع از شعله دارم آرزو

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۵ - جبین سایی خامه بر آستان عشق

 

بر آنم که آتش به نی در زنم

گل شعله چون شمع بر سر زنم

حزین لاهیجی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۸۱ - آمدن ملائکه سموات به یاری خلیل الرحمن

 

رخصتی ده بحر را بر پر زنم

موج دریاها بر آن اخگر زنم

ملا احمد نراقی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران

 

اتفاق آرید تا من پر زنم

بر وزبر زشتخو اخگر زنم

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقی‌نامه

 

قدم صد ره از سدره برتر زنم

دم از مدح ساقی کوثر زنم

صغیر اصفهانی