گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

وان ترنج ایدر چون دیبهٔ دیناری

که بمالی و بمالند و بنگذاری

زو به مقراض ارش نیمه دو برداری

کیسه‌ای دوزی و درزش نپدید آری

منوچهری
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

آنچ زو بگذرد و بگذاری

چند بندی و چند برداری؟

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

که جانا تا کَیم تنها گذاری

سر بیمار پرسیدن نداری

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

اگر بر تخت زرّین شب گذاری

ز بس سستی تو گویی جان نداری

عطار
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

ای دل تو اگر مست نه ای هشیاری

ز آن پیش که بگذرد جهان بگذاری

کم خسب به وقت صبح کاندر پی تست

خوابی که قیامتش بود بیداری.

نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶۵

 

آنی که به صد شفاعت و صد زاری

بر پات یکی بوسه دهم نگذاری

گر آب دهی مرا اگر آتش باری

سلطان ولایتی و فرمانداری

مولانا
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را

 

غریب و خسته‌ای و رهگذاری

رفیقی نیستت، جایی نداری»

سلمان ساوجی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - حکایت مردی که آب در شیر می کرد

 

سلیم از کف چرا نیکی گذاری؟

که پاداش عمل در پیش داری

سلیم تهرانی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۴۱

 

چه کنم چون تو فرق نگذاری؟

سخن راست، طعنه پنداری

حزین لاهیجی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۴ - نجم الدین رازی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای دل تو اگر مست نه‌ای هشیاری

زان پیش که بگذرد جهان بگذاری

کم خسب به وقت صبح کاندر پی تست

خوابی که قیامتش بود بیداری

رضاقلی خان هدایت
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۷

 

چرا پا توی کفش ما ‌گذاری؟

چرا دست از سرِ ما بر نداری؟

ایرج میرزا