ایرانشان » کوشنامه » بخش ۷۰ - گفتگوی پدر و پسر در بزم
ز هرچیز کز چین بیاورده ایم
ز گنج بزرگان بیاگنده ایم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۱
در فروبند که ما عاشق این میکدهایم
درده آن باده جان را که سبک دل شدهایم
برجه ای ساقی چالاک میان را بربند
به خدا کز سفر دور و دراز آمدهایم
برگشا مشک طرب را که ز رشک کف تو
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۵ - قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو
ما همه کوران اصلی بودهایم
از تو ما صد گون عجایب دیدهایم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۱
ما ساغر الست به رغبت کشیدهایم
قالوابلی به گوشِ ارادت شنیدهایم
گر مستی کنیم ز بی طاقتی رواست
کآن روز کاسه هایِ لبالب کشیدهایم
نه نه قدح کشان دگران اند ما نهایم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
باز هشیار برون رفته و مست آمده ایم
وز می لعل لبت باده پرست آمده ایم
تا ابد باز نیائیم از پی آنک
مست جام لبت از عهد الست آمده ایم
از درت بر نتوان خاست از آنروی که ما
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۰
درس عشق از دفتر جان خوانده ایم
نقش عقل از پیش دیده رانده ایم
از سر هر دو جهان برخواستیم
آن یگانه در نظر بنشانده ایم
صدهزاران گوهر از دریای عشق
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۵
ما فیض کعبه از در میخانه بردهایم
سر خطّ مشرب از خط پیمانه بردهایم
تا یک بکام سوختنی شد نصیب ما
بس شمعها به تربت پروانه بردهایم
فیض اثر ز بوم و بر بخت ما مجوی
[...]