در فروبند که ما عاشق این میکدهایم
درده آن باده جان را که سبک دل شدهایم
بَرجَه ای ساقیِ چالاک میانْ را بربند
به خدا کز سفر دور و دراز آمدهایم
برگشا مُشکِ طرب را که ز رَشک کفِ تو
از کف زُهره به صد لابِه قدح نَستَدهایم
در فروبند و ز رحمت در پنهان بگشا
چاره رطل گران کن که همه می زدهایم
زان سبو غسل قیامت بده از وسوسهام
به حق آنک ز آغاز حریفان بدهایم
ما همه خفته، تو بر ما لگدی چند، زدی
برجهیدیم خمارانه؛ در این عربدهایم
گر علی الریق تو را باده دهی قاعده نیست
هین بده ما ملک الموت چنین قاعدهایم
فلسفی زین بخورد فلسفهاش غرق شود
که گمان داشت که ما زان علل فاسدهایم
آن نهنگیم که دریا برِ ما یک قدح است
ما نه مردان ثرید و عدس و مایدهایم
هله خاموش کن و فایده و فضل بِهل
که ز فضلهی قدحت فایدهٔ فایدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و شوق خود به میکده و باده اشاره میکند. او از ساقی میخواهد که درب را ببندد و بادهای که جان را سبک میکند، به او بدهد. شاعر احساس میکند که پس از سفری طولانی به میکده آمده و عزم شادی و سرور دارد. او به زیبایییی از عشق و فرهنگی که به دور از جدیت و فلسفههای سنگین است، و بر لذتهای سادهتری تاکید میکند. به نوعی، او انتقاداتی به کسانی دارد که مهمانی و شادی را نادیده میگیرند و به مفاهیم پیچیده و فلسفی میپردازند. این شعر، دعوت به لذت بردن از لحظات و نوشیدن باده به عنوان سمبل زندگی و شادابی است.
هوش مصنوعی: در را ببندید زیرا ما به این میخانه علاقهمندیم و درد آن شرابی را بنوشید که ما را سبکدل کرده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی زودباش و میانه را ببند، به خدا که ما از سفرهای طولانی و دور آمدهایم.
هوش مصنوعی: گشایش مشک خوشحالی را فراموش نکن، زیرا از حسادت دستان تو ما با صد ناله و زاری، از شهد گل به کام نخوردهایم.
هوش مصنوعی: با احتیاط در زندگی کن و از رحمت خدا غافل نباش. به من کمک کن تا بار سنگینی را که بر دوش دارم، به راحتی تحمل کنم، زیرا ما همه در حال نوشیدن و لذت بردن هستیم.
هوش مصنوعی: از آن سبو (ظرف) بگذار تا روز قیامت مرا از وسوسهها پاک کند. به حق آن کسی که از آغاز با حریفان در مینوشیدم، مرا یاری کن.
هوش مصنوعی: ما همه خواب بودیم و تو کمی به ما لگد زدی، حالا از خواب بیدار شدهایم و در این هیاهو و شور و شوق به سر میبریم.
هوش مصنوعی: اگر علی به تو شراب بدهد، هیچ قاعدهای برای ما نیست. پس به ما هم بده، زیرا ما هم مانند ملک الموت همین قاعده را داریم.
هوش مصنوعی: فلسفی که از اندیشههای خود مأیوس شده، ممکن است به این نتیجه برسد که نظریاتش به بنبست رسیده است، زیرا او تصور کرده که ما به دلایل نادرست هستیم.
هوش مصنوعی: ما مانند نهنگی هستیم که دریا برای ما یک پیمانه است. ما تنها افرادی نیستیم که به چیزهای ساده و معمولی مثل خوراکیهای روزمره فکر کنیم.
هوش مصنوعی: بیا سکوت کن و ارزشی که داری رها کن، چرا که ما از زائده و باقیماندهایم که اساساً تاثیری ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
باز هشیار برون رفته و مست آمده ایم
وز می لعل لبت باده پرست آمده ایم
تا ابد باز نیائیم از پی آنک
مست جام لبت از عهد الست آمده ایم
از درت بر نتوان خاست از آنروی که ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.