×
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
عقل شاهست و نفس حاجب او
در ممالک دبیر و نایب او
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲ - اندر بدایت کمال نبوّت
از پی زقّه دادن از لب او
وز پی زادگان مَرکب او
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
تف آن دم نرفته تا لب او
مرگ در جل کشیده مرکب او
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
آفتابی هلالْ غبغبِ او
رطبی، ناگزیده کس لب او
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
جهان زیر نگین دارد لب او
فلک در زیر زین سی کوکب او
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
بحکم شرع آمد بی ادب او
بدارش کردم از بهر سبب او
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۵ - در بیان آنکه مصطفی صلی اللّه علیه و آله خبر داد که اولیاء وارثان من اند و ایشان را روز قیامت شفاعت باشد که ولهم شفاعة فی الناس والشیخ فی قومه کالنبی فی امته
دایم از دل بود مراقب او
تا برد هر دم از مواهب او
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - تنبیه للغافلین و ایقاظ للنائمین
بر قد هر کسی مناسب او
که بود لایق مناصب او
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۴ - در شرح حال زلیخا بعد از وفات عزیز مصر و استیلای محبت یوسف علیه السلام بر وی و ابتلای وی به محنت فراق
چو بود از تاب دل سوزان تب او
مژه می ریخت آبی بر لب او
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - در بیان حضرت عبیدالله خان شهربخارا را آئین بستن
چراغان گشت شهر از کوکب او
عدالت مشعل میر شب او
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۹۴ - نصیبی بردم از تاب و تب او
نصیبی بردم از تاب و تب او
شبم مانند روز از کوکب او
غزالی در بیابان حرم بین
که ریزد خنده شیر از لب او
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بیوجدان
به یکی دم دمیدن لب او
گشت ویران بنای مذهب او