گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۹

 

خلاف عادت معهود را وفایی کن

بیا و درد من از وصل خود دوایی کن

تو پادشاهی و من بنده ای ضعیف نحیف

نظر ز روی عنایت سوی گدایی کن

چرا شدی تو ز ما ای نگار بیگانه

[...]

جهان ملک خاتون
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

این شهادتگه عشق‌ست تقاضایی کن

تیغ بیکار نشسته‌ست تمنایی کن

چون درین باغ بجز نام تجلی نشکفت

پنبه از گوش برون آر و تماشایی کن

نام معشوق به یک جمله نگنجد با غیر

[...]

فصیحی هروی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲

 

خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی کن

چراغم را زرویش دودمان روشنایی کن

ز خاک قتلگاه عافیت بر من فشان گردی

لباس عیدی ام را سرخ چون دست حنایی کن

نگشتم از ازل در هیچ کاری قابل تحسین

[...]

طغرای مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۵

 

رهت سنگی ندارد ای شرر وجد رهایی‌ کن

پر افشانده را بسم الله بخت آزمایی‌کن

ز غفلت چند ساز نغمه‌های بی‌اثر بردن

به قدر اضطراب یک سپند آتش نوایی کن

ندامت رهبر است آنجا که طاقتها ضعیف افتد

[...]

بیدل دهلوی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت امیرالمومنین(ع)

 

ای ولی خدا خدایی کن

یعنی از غیب خود نمایی کن

در جهان کار کبریایی کن

از محبان گره‌گشایی کن

صامت بروجردی