انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶
بدیدم جهان را نوایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
بدین ماه زرینش در خیمه منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
به عمری از آن خلوتی دست ندهد
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - تکیه بدنیا
کسی کودل درین محنت سرابست
تو چونان دان که او رائی ندارد
ترا زین خاکدان گردی نخیزد؟
که او در غدر همتائی ندارد
مکن تکیه برین گل مهره کو نیز
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۱
جهان را بدیدم وفایی ندارد
جهان در جهان آشنایی ندارد
در این قرص زرین بالا تو منگر
که در اندرون بوریایی ندارد
بس ابله شتابان شده سوی دامش
[...]
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۲ - در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور
گل صحرا تماشایی ندارد
طراوت های رعنایی ندارد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۸
چرا با دل من صفایی ندارد
اگر درد امشب بلایی ندارد
ره کعبه ودیر را قطع کردم
بجز راهزن رهنمایی ندارد
که را می توان شیشه دل شکستن
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷
سرم سودای سودائی ندارد
دلم پروای پروائی ندارد
بجز سودای عشق لا ابالی
سر شوریده سودائی ندارد
بجز پروای بیپروا نگاری
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸
چه عیش آن را که سودایی ندارد
سر شوریده در پایی ندارد
چه لذت یابد از عمر آنکه در سر
خیال سروبالایی ندارد
چه حظ از زندگی دارد که در دل
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰
چمن بیتو فیض هوایی ندارد
دماغ گلستان صفایی ندارد
تبسّم ندارد چرا غنچه بر لب
چرا بلبل امشب نوایی ندارد؟
شکوفه اگر بر کشیدست خود را
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۰۵ - شبستان عمر
« پدر درد هجرت دوایی ندارد
غریب وطن، آشنایی ندارد»
پدر تا تو رفتی ز شهر مدینه
دلم بی حضورت صفایی ندارد
چگویم پدر جان که بی شمع رویت
[...]