گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵

 

هر زمان بی خود هوایی می‌کنم

قصد کوی دلربایی می‌کنم

گه به مستی های هویی می‌زنم

گه به گریه های هایی می‌کنم

غرقه زانم در بن دریای خون

[...]

عطار
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۵ - در بیان معرفت عشق و تحقیق آن

 

عقل گوید که خدائی می کنم

عشق گوید پارسائی میکنم

امیر حسینی هروی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در لافتی

 

تا که در دریای مدحت آشنایی می‌کنم

هر چه نه مداحی توست آن ریایی می‌کنم

آرزوی مدحتت داریم و در بحری چنان

با چنین طبعی نه آخر بی حیایی می‌کنم

تا مگر خود را به منزل در رسانم از درت

[...]

سلمان ساوجی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲

 

بندهٔ عشقِ توام زآن پادشایی می‌کنم

دولتی دارم که در کویت گدایی می‌کنم

خسرو ملک جهانی تو از آن فرهادوار

من به شیرین سخن خسروسِتایی می‌کنم

از پی سلطان حسنت تا بگیرد شرق و غرب

[...]

سیف فرغانی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

بر دو عالم پادشاهی میکنم

گرچه از ایزد گدایی می کنم

بنده حقم خداوند جهان

بر جهان زو کدخدایی می کنم

مر سما ره چون زمین طی کرده ام

[...]

شمس مغربی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶

 

در طریقت رهروان را رهنمایی می‌کنم

در حقیقت عارفان را پیشوایی می‌کنم

گر شدم بیگانه از جان و جهان در عشق او

لیک با جانان همیشه آشنایی می‌کنم

گرچه در صورت گدا و رند و قلاش آمدم

[...]

اسیری لاهیجی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷

 

جام می در کف ز کوی او جدایی می‌کنم

بر سر خود خاک با دست حنایی می‌کنم

گر به سامان جهان، وصلش به من سودا کنند

آنچه دارم می‌دهم، دیگر گدایی می‌کنم

ارغوان گل می‌کند در باغ ما از زعفران

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۲

 

نیست ناخن در کف و مشکل‌گشایی می‌کنم

کار عالم را به این بی‌دست و پایی می‌کنم

نیست مانند سپند از سوختن فریاد من

دور گردان را به آتش رهنمایی می‌کنم

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۰

 

روزگاری شد که با عشق آشنایی می‌کنم

چون شرر در بحر آتش ناخدایی می‌کنم

گر دهد آیینه بهر انتقامم جا به چشم

کی چو عکس از ساده‌لوحی خودنمایی می‌کنم

آرزوی قتل خویشم می‌برد نزدیک او

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۰

 

باز بیتابانه ایجاد نوایی می‌کنم

مطلب دیگر نمی‌دانم دعایی می‌کنم

مدعای صبح زین باغ امتحان فرصت است

تا نفس پر می‌زند کسب هوایی می‌کنم

ناامید عالم اقبال نتوان زیستن

[...]

بیدل دهلوی