ای روی تو مهر عالم آرای همه

وصل تو شب و روز تمنای همه

گر با دگران به ز منی وای به من

ور با همه کس همچو منی وای همه

همه را کُش تو از برای همه

پس قبول تو خونبهای همه

جمله در تو گم تو بالای همه

جمله چون قطره تو دریای همه

ای دیدن روی تو دل آرای همه

وصل لب لعل تو تمنّای همه

گر با دگری به از منی وای به من

ور با همه کس همچو منی وای همه

صدر جنت شده است جای همه

حق در آن گشته کدخدای همه

گزیدم طریق رضای همه

نهادم سر خود به‌پای همه

شده خلقت چو گریبان کش دلهای همه

چون روان بر سر کویت نبود پای همه

بر آتش که شده کوی تو جای همه کس

وای اگر بر دل گرم تو بود جای همه

آنچه در آینهٔ روی تو من می‌بینم

[...]

ابروی تو ماه عالم آرای همه

وصل تو شب و روز تمنای همه

ما همه بنده تو مولای همه

جمله چون قطره تو دریای همه

ای روی تو مهر عالم آرای همه

وصل تو شب و روز تمنای همه

گر باد گران به از منی وای به من

ور با همه کس همچو منی وای همه

ای روی تو مهر عالم آرای همه

وصل تو شب و روز تمنای همه

تفوباد بر روی ورای همه

به پیمان نا دیرپای همه