عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
چه شور است اینکه در دریای عشق است
مگر منصور ناپروای عشق است
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید
شهنشه گفت: «کاین سودای عشق است
درین سر شورش غوغای عشق است
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۲ - نخل بیان فضیلت عشق بستن و شاخچه آغاز سبب نظم کتاب به آن پیوستن
فلک سرگشته از سودای عشق است
جهان پر فتنه از غوغای عشق است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۳ - گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
بگفتش کاین دل و جان جای عشق است
وجودم عرصه غوغای عشق است
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۰ - در بیان چگونگی عشق و آغاز کندن بیستون به نیروی محبت
در آن هنگام کاستیلای عشق است
صبوری کمترین یغمای عشق است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۷
فلک نیلوفر دریای عشق است
زمین درد ته مینای عشق است
اگر روح است، اگر عقل است، اگر دل
شرار آتش سودای عشق است
اگر معموره کفرست، اگر دین
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
فلک سرگشته از سودای عشقست
بدور این ساغر از صهبای عشق است
برون از نه فلک آنجا که جائی
از آن برتر نباشد جای عشق است
چه بحر بیکرانست اینکه نه چرخ
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
سری کو فارغ از سودای عشق است
دلی کو خالی از غوغای عشق است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴
زمین گوئی به پیش پای عشق است
کفی افلاک از دریای عشق است
ز اول تا به آخر آنچه بینی
به بازار جهان سودای عشق است
در این مستان لایعقل شب و روز
[...]