×
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۰ - صفت یار هندسی گفت
خورشید ملاحت است رویش
نورش به جهان شده است سایر
پرگار لطافت است دستش
بی نقطه همی کشد دوایر
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
که تا آزاد گردد از کبایر
ببخشندت همه سهو و صغایر
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات
ز هر یک نقطه دوُری گشته دایر
هم او مرکز هم او در دوُرِ سایر
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر
همه پیدا شود آنجا ضمایر
فرو خوان آیت «تبلی السرائر»
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷ - در معراج وی که از آفتاب رفیع الدرجات ذوالعرش سایه ایست و از معارج قدر آن از ذروه عرش تا حضیض فرش پایه ای
ز مهر شمع رویش نسر طایر
چو پروانه به گردش گشت دایر
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
سپس از خلق شد در خلق سائر
چو مرکز در مدارست و دوائر