جلایر یک سفر بغداد کرده
ز یاران و رفیقان یاد کرده
خصوصا در زیارتهای مخصوص
به زیر چلچراغ و پای فانوس
اول داده به باشماقچی فلوسی
پس آنگه داده بر درگاه بوسی
رواق اولین را کرده تعظیم
به خادم داده یک باجاقلی و نیم
وزان پس تا زیارت گاه رفته
گدائی رو به تخت شاه رفته
زیارتنامه خوان خوش صدایی
به پیش آورده و خوانده دعایی
زیارت کرده جای آن دو انگشت
که بیرون آمد و بدخواه را کشت
در ایوان طلا کرده نمازی
بگفته با خدای خویش رازی
پی حاجت گرفته بند قندیل
زده سر بر زمین افکنده مندیل
خروشی بر کشیده از دل ریش
به آب دیده شسته سبلت و ریش
گه بینی بر آن مخلوط کرده
کثافت کاری مضبوط کرده
سجودی کرده و در خواب رفته
کتانی در بر مهتاب رفته
میان نوم و یقظه دیده باغی
در آن روشن ز هر لاله چراغی
سمن با ارغوان همراز آنجا
به حسرت چشم نرگس باز آنجا
نقاب از رخ فکنده شاهد گل
پریشان طره پرتاب سنبل
سرابستان خوش آب و هوائی
در آن بنهاده تخت پادشائی
ملایک صف زده بر گرد آن تخت
نشسته پادشه با هیبتی سخت
جلایر لرزه بر اندامش افتاد
تو پنداری به سر سرسامش افتاد
که یارب این بهشت دل گشا چیست
نشسته روی تخت این پادشا کیست
ندا آمد که یا عبدی جلایر
لکم من عندنا خیرالذخایر
دعای تو، به سوی آسمان شد
هر آنچ از ما طلب کردی همان شد
امام و پیشوای توست این شاه
به دل گر حاجتی داری ازو خواه
جلایر زین بشارت شادمان گشت
همه شکر خدا ورد زبان گشت
دوید و رفت و خاک راه بوسید
پس آنگه پای تخت شاه بوسید
شهنشه گفت: آخر مطلبت چیست؟
جلایر گفت جز این مطلبم نیست
که شهزاده محمد را ز شاهان
برافرازی به کام نیک خواهان
وجودش تا ابد محفوظ باشد
ز عمر جاودان محظوظ باشد
ز آسیب جهان پایش نلخشد
خدا او را به شاه ما ببخشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: جلایر به بغداد سفر کرده و در این سفر به یاد یاران و رفقایش میافتد. او به زیارتگاه میرود و در زیر چلچراغ و پای فانوس، به خادم زیارتگاه هدیهای میدهد. سپس به زیارتگاه اصلی میرود و دعای خود را برای کشتن بدخواهان میخواند. در ایوان طلا نماز میخواند و با خدا راز و نیاز میکند. در خواب، به باغی زیبا و دلنشین نگاه میکند که ملایک در اطراف پادشاه نشستهاند. از ندا میفهمد که پادشاه، امام اوست و هر چه درخواست کرده، برآورده شده است. جلایر از این بشارت شادمان میشود و برای آوردن شهزاده محمد از شاهان به نزد پادشاه میشتابد تا از خداوند بخواهد که وجود او حفظ شود و از آسیبهای دنیا دور باشد.
هوش مصنوعی: جلایر به خاطر دوستان و رفیقانش که در بغداد هستند، به یاد آنها سفر کرده است.
هوش مصنوعی: به ویژه در مراسمهایی که به صورت خاص در زیر نور چراغها و لامپها برگزار میشود.
هوش مصنوعی: اول به کسی که به او اعتماد داری، عطا میکنی و سپس به کسی که در مقام و جایگاه بالاتری است، احترام میگذاری.
هوش مصنوعی: نخستین ورودی و سالن را به احترام خدمتگزاری که کلاهی کوچک و نیمه بر سر دارد، تحسین کرده است.
هوش مصنوعی: و از آن moment به بعد، به مکان زیارتی رفته و به جای گدایی، به سمت تخت شاه رفته است.
هوش مصنوعی: یک فرد با صدای زیبا، به جلو آمده و دعایی را خوانده است.
هوش مصنوعی: به زیارت آن دو انگشت میروم که با خروجشان بدخواه را از پای درآوردند.
هوش مصنوعی: در ایوان طلایی، فردی مشغول نماز است و با خداوند راز و نیاز میکند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به خواستهاش، از دوری نوری گرفته و دستمالی بر سر گذاشته و بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: از دل آشفتهام فریادی برخاست، موهای سپید و ریشم را با اشک چهرهام شستم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات مشاهده میکنی که چیزی را با هم ترکیب کردهاند و آشفته و کثیف شده است.
هوش مصنوعی: کسی در حالت سجده به خواب رفته و کفشهایی به پا دارد، در حالی که نور ماه بر او میتابد.
هوش مصنوعی: در میان خواب و بیداری، باغی را دیدم که در آن، هر گل لاله مانند چراغی روشن است.
هوش مصنوعی: در آنجا سمن و ارغوان به خاطر همدیگر راز میگویند و نرگس با حسرت به آنجا نگاه میکند.
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است: زیبای سرخوش، با چهرهای نمایان و بیپرده، حسن و زیباییاش را به نمایش گذاشته و موهایش را مثل سنبل در فضا پخش کرده است.
هوش مصنوعی: در این سرزمین زیبا و خوش آب و هوا، تخت پادشاهی قرار دارد.
هوش مصنوعی: فرشتگان در صف ایستادهاند تا اطراف آن تخت برافراشته پادشاهی که با عظمت و وقار نشسته است، جمع شوند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی دچار ترس یا اضطراب شده است و این حالت به او لرزشی داده است؛ طوری که به نظر میرسد دچار جنون و دیوانگی شده یا تحت فشار بسیار شدید روحی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: ای کاش بدانم این بهشت دلنواز که در آن هستم چیست و آن کسی که بر تخت پادشاهی نشسته، کیست؟
هوش مصنوعی: ندایی به گوش رسید که میگوید: ای بنده من، برای شما از جانب ما بهترین ذخیرهها فراهم شده است.
هوش مصنوعی: دعای تو به آسمان رسید و هر آنچه از ما خواستی، همان تحقق یافت.
هوش مصنوعی: این شاه، امام و پیشوای توست؛ اگر خواستهای داری، از او خواسته را بخواه.
هوش مصنوعی: جلایر از این خبر خوشحال شد و همه به خاطر این نعمت، شکر خدا بر زبان آوردند.
هوش مصنوعی: به سرعت رفت و خاک راه را بوسید و سپس پای تخت شاه را بوسید.
هوش مصنوعی: سلطنت پرسید: در نهایت حرفت چیست؟ جلایر پاسخ داد: جز این چیزی برای گفتن ندارم.
هوش مصنوعی: شهزاده محمد به عنوان یکی از بزرگترین شاهان، مورد توجه و احترام افرادی است که خواهان خیر و نیکی هستند.
هوش مصنوعی: وجودش همیشه در امان باشد و از زندگی ابدی بهرهمند گردد.
هوش مصنوعی: آسیبهای دنیایی نمیگذارد که او پایش بلرزد و خدا او را به پادشاهی ما ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.