×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲
آن کو چو تو دلربای دارد
بر فرق زمانه پای دارد
سخت آباد است خانهٔ حسن
تا روی تو کدخدای دارد
خوش عطاری است باد شبگیر
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
نه دستِ آنکه غم را پای دارد
نه جای آنکه دل بر جای دارد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
رنجیده شدن نه رای دارد
با رنج کشی که پای دارد؟
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
ببین تا دوستی را جای دارد
لب شیرین جان افزای دارد
عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل
تنی گر یک نفس بر پای دارد
بصد مردی دمی بر جای دارد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
نه دل بر جا که غم را پای دارد
نه صبران که دل بر جای دارد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان
چو دیدش کو وفا را پای دارد
قدم در دوستی بر جای دارد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - پاسخ خسرو به شیرین
خرد را خواست با خود پای دارد
به مستوری قدم بر جای دارد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۳ - نمودن شاپور خود را به شیرین و روانه ساختن او را به طرف مداین
مقام خسروان ماوای دارد
همی تخت مداین جای دارد