گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - در مدح ملک اتسز

 

ای هوای تو مرا بی سر و سامان کرده

روضهٔ عیش مرا کلبهٔ احزان کرده

من ترا چون دل و جان کرده گرامی و مرا

غم و اندیشه تو بی دل و بی جان کرده

زلف تو هست پریشان و مرا اندوه تو

[...]

وطواط
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

قصهٔ دیوانه پنهان کردهٔ

تو درین پیغام تاوان کردهٔ

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۶

 

ای بر سر بازاری دستار چنان کرده

رو با دگران کرده ما را نگران کرده

ما را بگزیده لب کیم بر تو امشب

و آن خلوت چون شکر یا لب شکران کرده

با صدق ابوبکری چون جمله همه مکری

[...]

مولانا
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۰ - در ستایش اهل رضا و خرسندی

 

هر که آهنگ این بیان کرده

هیبتش قفل بر زبان کرده

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۹ - در صفت عارف و عرفان

 

پشت بر کار این جهان کرده

آن جهان سود و این زیان کرده

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

این منم بار دگر عزم خراسان کرده

روی چون بلبل شیدا بگلستان کرده

بوده یعقوب صفت ساکن بیت الاحزان

وینزمان روی سوی یوسف کنعان کرده

بسته احرام طواف حرم حضرت دوست

[...]

ابن یمین
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲ - در مدح شاه‌جهان

 

غرور حسنش از بس با اسیران سرگران کرده

زره برگشته تیرش استخوانم گر نشان کرده

بعاشق دشمنست آنسانکه هرگز گل نمی بوید

ز گلزاری که دروی عندلیبی آشیان کرده

بر آن لب خال مشکین چیست، نقاش ازل گویا

[...]

کلیم
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

دنیای دنی وفا نکرده

با خلق بجز جفا نکرده

هر کام که بود ناروا کرد

کامی ز کسی روا نکرده

کو جمعیتی که آخرالامر

[...]

صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک

 

دستی که به کس جفا نکرده

در عهدکسی خطا نکرده

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

ای یار بکس وفا نکرده

جز جور و جفا بما نکرده

ای درد درون دردمندان

دانسته و اعتنا نکرده

صد درد که‌ آمد و رفتی

[...]

صغیر اصفهانی