اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب
بدو داد منشور شاهان همه
که باشند پیشش به فرمان همه
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - مدح ملک ارسلان
گردون ز دولت تو زند داستان همه
وز نعمت تو گردد گیتی جوان همه
شاهان برند بندگی تو به جان همه
دارند شاد و خرم جانها بدان همه
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۷ - رسیدن شهریار به بیشه ششم و جنگ او با غولان گوید
زبوی بدش باز غولان همه
رسیدند چون نره شیران همه
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳۶ - پرسش آتبین با طیهور از راه دانش
چنین داد پاسخ که ایشان همه
نشانند بر هستِ یزدان همه
عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » عزم راه کردن مرغان
چون شنودند این سخن مرغان همه
آن زمان گفتند ترک جان همه
عطار » منطقالطیر » بیان وادی معرفت » حکایت پاسبانی عاشق که هیچ نمیخفت
عاشقان رفتند تا پیشان همه
در محبت مست خفتند آن همه
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » پاسخ پروانه به پرندگان که او را از سوختن منع میکردند
رقعهٔ بنهاد پیش آن همه
گفت بر خوانید تا پایان همه
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند
هرچ ایشان کردهبودند آن همه
بود کرده نقش تا پایان همه
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند
چون شدند از کل کل پاک آن همه
یافتند از نور حضرت جان همه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۰ - در ترک توجه به دنیی و روی آوردن بعقبی و ترغیب نمودن بمتابعت مصطفی صلی الله علیه و آله
گرچه گریانند دایم آن همه
گشتهاند ازعجب توخندان همه
عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
تا در آن دریای بیپایان همه
سربهسر برخاستند از جان همه
عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
کردهٔ از خلق حاصل آن همه
بر تو واجب میشود تاوان همه
عطار » مصیبت نامه » بخش هفدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
تشنه میمیریم در طوفان همه
وآنک آب از چشمهٔ حیوان همه
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
انبیا و اهل گورستان همه
منتظر بنشسته اند ایشان همه
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
نقطهٔ فقرست پیشان همه
فقر جانسوزست درمان همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش
اندر آیید ای مسلمانان همه
غیر عذب دین عذابست آن همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۹ - دیدن خوارزمشاه رحمه الله در سیران در موکب خود اسپی بس نادر و تعلق دل شاه به حسن و چستی آن اسپ و سرد کردن عمادالملک آن اسپ را در دل شاه و گزیدن شاه گفت او را بر دید خویش چنانک حکیم رحمة الله علیه در الهینامه فرمود چون زبان حسد شود نخاس یوسفی یابی از گزی کرباس از دلالی برادران یوسف حسودانه در دل مشتریان آن چندان حسن پوشیده شد و زشت نمودن گرفت کی وَ کانوا فیهِ مِنَ الزّاهِدینَ
زانک محتاجند این خلقان همه
از گدایی گیر تا سلطان همه