گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

گر باده (با) مشافهه دوستان خوش است

جای چمانه بر چمن بوستان خوش است

گلهای بوستان چو رخ دوستان ماست

پس بوستان ما زرخ دوستان خوش است

گیتی جوان شد از سر و پیری گرفت می

[...]

ادیب صابر
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲

 

چشم خوشش مست نیست لیک چو مستان خوش است

خوشی چشمش از آنست کین همه دستان خوش است

نرگس دستان گرش دست دل از حیله برد

هرچه کند چشم او ور ببرد جان خوش است

زلف پریشانش را حلقه به گوشم از آنک

[...]

عطار
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

دل‌های مردمان به نشاط جهان خوش است

در دل مرا غمی‌ست، که خاطر به آن خوش است

چون نیست خوشدل از تن زارم سگ درش

سگ بهتر از کسی، که به این استخوان خوش است

خوش نیست چشم مردم بیگانه جای یار

[...]

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

 

از زمین آرامش و از آسمان جولان خوش است

نقطه پا بر جا خوش و پرگار سرگردان خوش است

یوسف بی عیب را پیراهنی در کار نیست

سرو سیمین از لباس عاریت عریان خوش است

از تریهای فلک بی حاصلان خون می خورند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۷

 

از پیر گوشه گیری وسیر از جوان خوش است

از تیر راستی و کجی از کمان خوش است

تغییر رنگ خوش بود از روی شرمگین

در چشم اهل دید بهار و خزان خوش است

جوش گل است در قفس ما تمام سال

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۴

 

مکش از ره راست پا، کان خوش است

کجی در سر زلف خوبان خوش است

قدسی مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

قطع نظر جزای دل بدگمان خوش است

تیغ نهان گداز طراز میان خوش است

اکسیر آبروست سفر در رکاب عشق

پرواز گوهر از صدف آشیان خوش است

آخر دچار تیر تو شد استخوان من

[...]

اسیر شهرستانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

در بزم عشق باده سرشک روان خوش است

جای سرود و مطرب ما را فغان خوش است

با روی زرد ناله ی دل زارتر نگو

مرغ مرا بهار نوا در خزان خوش است

از گلبن تو دیده ندوزم ز خار غیر

[...]

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode