ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٣
که باشد آنکه رساند ز راه لطف و کرم
رسالتی بجناب خدایگان از من
کراست قدرت آن کین سخن فرو خواند
بسمع اشرف سردار شه نشان از من
امیر عالم عادل که به ز مدحت او
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۱
مکن تو روی چو خورشید خود نهان از من
که در فراق برآمد دو صد فغان از من
روان به پای تو کردم دلی که بود مرا
قرار و صبر و خرد بستدی روان از من
چو سرو ناز اگر سوی باغ بخرامی
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹
نه همین می رمد آن نوگل خندان از من
می کشد خار درین بادیه دامان از من
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
قمری ریخته بالم به پناه که روم
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۲
شوخی که گسسته بود پیمان از من
بنشست برم کشیده دامان از من
چون برگ گلی که با صبا آمیزد
هم با من بود و هم گریزان از من
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۱۱
خنده طرب از تو، گریه و فغان از من
از تو قهقه شادی، آه خونچکان از من
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۲
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان بکف منتظر عید لقایت تا کی
روی بنمای جمال از تو و قربان از من
سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۴
شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من
لب خندان ز تو و دیدهٔ گریان از من
سرکشی از تو و ناز از تو تغافل از تو
عجز و زاری و دل و دین و سر و جان از من
چه ضرر می رسد از گریهٔ من ناصح را
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
به خطا میرمد آن نرگسِ فتّان از من
که به یک غمزه توان برد دل آسان از من
منّت ابر بهار است ز باران سرشک
بیرخت بر سر یک دشت مغیلان از من
تخم صبرم به دل ای پیر جهاندیده مکار
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من
رخ ز من اشک ز من دیدۀ گریان از من
آنشد ایخواجه که از جانرود پای شکیب
کانزمان دست زمن بود و گریبان از من
عاقلان با همه شوریده دلی حیرانم
[...]