امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷
رویت از غالبه خط بر رخ گلفام کشید
ماه نو طره مشکین تو در دام کشید
با سر زلف همی خواست کند گستاخی
مشک را نافه چنان کشت که در کام کشید
روز بازار چمن را به بهایی نستاند
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید
خوش آنکه در صف مستان نشست و جام کشید
دلم که جام نگون داشت سالها چو حباب
ببین که موج شرابش چسان بدام کشید
خزان در آمدن آن سوار حاضر بود
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰
نمی توان به گزند از من انتقام کشید
که دایه زهر به طفلی مرا به کام کشید
زمانه یک نفسم بر مراد خود نگذاشت
به هر که داد مراد از من انتقام کشید
هزار نقش خوشم داد چرخ و تا دیدم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۸
خط عذارتو خورشید رابه دام کشید
ز هاله حلقه به گوش مه تمام کشید
مشو به سرکشی از خصم زیردست ایمن
که نرم نرم خط از حسن انتقام کشید
امید هست ترا بی سخن رحیم کند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۹
توان به صبر سر سرکشان به دام کشید
که نرم نرم خط از حسن انتقام کشید
ز کلک صنع همان روز آفرین برخاست
که گرد لعل لبش خط مشکفام کشید
همان پر از گل خمیازه است آغوشش
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸
هوای عشق برونم ز ننگ و نام کشید
به توبه نامهٔ من، یار خط جام کشید
خوشا حریف شرابی که فکر شام نداشت
نهاد لب به شط باده و تمام کشید
ز عشق پاک به هر شیوه تو مشتاقم
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۹
سحر پیریم به شام کشید
دُرد و صافی، لبم تمام کشید