فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
ندانی کاو چگونه خویش کامست
ز خوی خود چگونه دیر رامست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
دلت از هر کسی جویای کامست
ترا هر زن که بینی ویس نامست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
پناهت کیست یا پشتت کدامست
که رایت بس بلند و خویش کامست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
مرا پیوند تو خوشتر ز کامست
دگر پیوندها بر من حرامست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
یکی گفتی که رهْمان ناتمامست
کنون این ره تمامی راه رامست
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲
سپیدهدم که وقت کار عامست
نبیذ غارجی رسم کرامست
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم به جامست
ولیکن لختکی باریکتر ده
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷
عرش مقاما زر کن کعبهٔ جاهت
دست وزارت در آن بلند مقامست
کز شرف او به روز بار نداند
شاه فلک اوج خویش را که کدامست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۸ - فی صفة الافلاک
فلک خامس آنِ بهرامست
آنکه در فعل و رای خودکامست
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - ترجمه از شعر تازی
هست ابوبکر پخته در دانش
لیک در عهد و در وفا خامست
با هر آن کس که دوستی دارد
غایت آن ز صبح تا شامست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
نام تو کهابتدای هر نامست
اول آغاز و آخر انجامست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت فاروق رضی الله عنه
چو حق را وفق نام او کلامست
ز فرقانست فاروق این تمامست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت مرتضی رضی الله عنه
ترا گر تیر باران بر دوامست
علیُّ جُنّةُ جُنّة تمامست
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
مرا جاوید آن حاجت تمامست
شهش گفتا بگو آخر کدامست
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
چو سگ را در ره او این مقامست
فزونی جُستنت بر سگ حرامست
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۲) حکایت شیخ گرگانی با گربه
کسی را در ضرورة گر مقامست
شود حالی مُباحش گر حرامست
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۶) حکایت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه
نه اینی و نه آن اینت حرامست
که در دین ناتمامی ناتمامست
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز
شهش گفتا شکار تو کدامست
جوابش داد کو محمود نامست
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز
شهش گفت ای ایاز اینم تمامست
شکاری در کمند از ما کدامست
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند
کنون تا زندهام اینم تمامست
که بی این زندگی بر من حرامست
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و آرزو خواستن بزرگان
مرا چون عالمی پُر احترامست
نشانه تیر شه بودن تمامست